دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1099
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

من سکوت اختران آسمان دانم که چیست

من سکوت عمق بحر بی کران دانم که چیست

من سکوت دختر محجوب پر احساس را

در حضور مرد محبوب جوان دانم که چیست

من سکوتی را که تنها با نوای ساز چنگ

در میان انجمن گردد بیان دانم که چیست

هم سکوت جنگل خاموش را پیش از بهار

هم سکوت مرگبار مردگان دانم که چیست

داستان ماه در بدر و هلال

ماجرای شمس را با اختران دانم که چیست

اعتراضات ملائک آنچه گفتند آشکار

آنچه در خاطر نهان کردند، دانم که چیست

آنچه حق آموخت آدم را ز اسماء جلال

آنچه آدم گفت بر فرّشتگان دانم که چیست

سر آن خاک مبارک پی که در طوفان نوح

 شد رهایی بخش نوح و نوحیان دانم که چیست

 آنچه آتش را گلستان کرد بر جان خلیل

وانچه گلشن را کند آتشفشان دانم که چیست

یونس اندر بطن ماهی با خدا دانم چه گفت

رمز آن زندان بی نام و نشان دانم که چیست

آنچه موسی از جبل بشنید و بیهوش افتاد

آنچه او را برد اوج آسمان دانم که چیست

عطسه آدم که روح القدس در مریم دمید

غصه‌ ها‌تف ز عشق آن جوان دانم که چیست

گفت محی الدین، حیوان شو اگر خواهی کمال

.می نگویم هیچ و حشر مردمان دانم که چیست

قصه نرگس که شد مخمور چشم مست خویش

آنچه سوسن صبحدم بشنید از مرغ سحر دانم که چیست

آنچه را آموخت حافظ از خط زیبای یار

آنچه گفت از جوهر لعل بتان دانم که چیست

هفت خطم، گر چه خطی می‌نخوانم غیر عشق

هفت خط زیبا، بر جمال شاهدان دانم که چیست

گر چه طفلم در طریق عشق و ابجد خوان علم

مبدأ و پایان کار عارفان دانم که چیست

طفل عشقا دعوی باطل مکن خاموش باش

من سکوت طفل عشق بی زبان دانم که چیست

دسته ها :
دوشنبه نهم 10 1387
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
دسته ها :
دوشنبه نهم 10 1387
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد

 

سارا به سین سفره مان ایمان ندارد

بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم

یا سیل می بارد و یا باران ندارد

بابا انارو سیب و نان را می نویسد

حتی برای خواندنش دندان ندارد

انگار بابا همکلاس اولی هاست

هی می نویسد این ندارد آن ندارد

بنویس کی آن مرد در باران میاید

این انتظار خیسمان پایان ندارد

ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد

دسته ها :
دوشنبه نهم 10 1387
X